یکی از تکنیکهایمتداولدرایجادخلاقیتوفعالساختناندیشههابهصورت گروهی تکنیکبسیج اندیشه ها است. در این تکنیک چند قاعده ی اساسی رعایت می شود. رعایت این قواعد، منجر به همافزایی در گروه میشود که نهایتاً باعث بروز خلاقیت در اعضای گروه میشود. بر این اساس، محدودیتی برای مطرح کردن ایدهها وجود نخواهد داشت و طی یک فرآیند طبیعی و بدون دخالت بیرونی، جمع مستمراً به ایدههای بهتر دست خواهد یافت.
تمرکز بر کمیتهرچه تعداد ایدههایی که تولید میشوند بیشتر باشد، احتمال دست یافتن به یک راهحل اساسی و اثربخش بیشتر است.
اجتناب از انتقاد
اگر در مواجهه ی اولیه با یک ایده، به جای انتقاد از آن، به توسعه و بهبود آن فکر کنیم، یک جو مناسب برای تولید ایدههای غیرمعمول فراهم میشود و همچنین باعث باز شدن فکر افرادمی شود و استفاده از این متد سبب ایجاد دامنه زیادی از راه حلهای باورنکردنی میشود.
استقبال از ایدههای غیرمعمول
ممکن است ایدههای غیرمعمول رویکردهای جدیدی را به مسأله فراهم کنند و منجر به راهحلهای بهتری نسبت به ایدههای معمول شوند.
ترکیب و بهبود ایدهها
میتوان با ترکیب دو ایدهٔ خوب، به ایدهای بهتر رسید که از هر دو ایدهٔ قبلی کاملتر باشد.
در جلسه ای از درس استراتژی بازاریابی بر آن شدیم که با آموزش و همراهی آقای دکتر سعادت فرد این تکنیک را به صورت عینی تجربه نماییم.
ابتدا با هم فکری گروه، مشکل به روزی را انتخاب نمودیم. مساله یافتن عوامل ایجاد کننده ی کاهش ارزش نقدینگی مطرح گردید. سپس 3 برگ A4 به دانشجویان داده شد و از آن ها خواستیم که این برگ را به 8 قسمت مساوی تقسیم نمایند. تکه های کاغذ از بین دانشجویان جمع آوری گردید و به هر یک 7 تکه از این کاغذها به عنوان شروع کار دادیم. سپس یک ماژیک در اختیار هر دانشجو قرار دادیم. توجه شود که این ماژیک ها باید همرنگ بوده و ضخامت یکسانی داشته باشند. از دانشجویان خواسته شد که روی هر تکه کاغذ یک عامل از عوامل ایجاد کننده ی کاهش ارزش نقدینگی را بنویسند. این برگه ها فاقد نام نویسنده بودند. هر برگه بلافاصله بهد ار نوشته شدن توسط استاد جمع آوری گردید تا عوامل کاملا فی البداهه ذکر شوند. با به اتمام رسیدن تکه های کاغذ، استاد چند تکه کاغذ دوباره در اختار دانشجویان قرار می داد و با سخنان خود آنها را به نوشتن ایده های بیشتر تشویق می نمود. بعد از جمع آوری تمامی برگه ها، استاد تمامی این عوامل را خواند و دوباره 4 تکه کاغذ دیگر در اختیار دانشجویان قرار گرفت تا ایده های جدید بر گرفته از ایده های خوانده شده را در آن ها یادداشت کنند. دوباره در صورت تمام شدن کاغذ ها، برگه های بیشتری به آنان داده شد. این برگه ها نیز همانند مرحله ی قبل جمع آوری گردید.برگه های جمع آوری شده در هر دو مرحله جداگانه شماره گذاری شد. سپس این برگه ها توسط خود دانشجویان دسته بندی گردید. برگه های دارای یک موضوع در دسته های یکسان قرار گرفتند و تعداد این برگه ها در هر دسته یادداشت گردید. با توجه به تعداد برگه های هر دسته نمودار Fishbone رسم شد. این مرحله تحت عنوان مرحله ی جمع آوری عوامل ایجاد کننده ی مساله نام گذاری شده است.
در مرحله ی دوم تحت عنوان مرحله ی حل مشکل دوباره 3 برگ A4 به دانشجویان داده شد و این برگه ها نیز به 8 قسمت مساوی تقسیم گردید. مشابه مرحله ی قبل برگه ها جمع آوری سپس به هر دانشجو 7 برگ دادیم. این بار از آن ها خواستیم که راه حل های این مشکل را بر روی برگه ها یادداشت کنند. بعد از جمع آوری و خوانده شدن برگه ها در دو مرحله دوباره برگه هایی به دانشجویان داده شد تا ایده های خنده دار و نا ممکن خود را در آن یادداشت کنند. توجه داشته باشیم که در هیچ یک ار مراحل فوق ایده های مشابه حذف نمی گردند بلکه از آن ها به عنوان عوامل کنترلی در بقیه ی مراحل استفاده می کنیم.
بعد از این مراحل امکان سنجی و اثر بخشی هر کدام از ایده ها با استناد به امتیاز دهی دانشجویان به هر ایده و استفاده از مقیاس لیکرت محاسبه شد. میانگین امکان پذیری و اثر بخشی هر ایده حساب شد و روی نموداری مکان هر ایده مشخص گردید به طوری که امکان پذیری روی محور افقی و اثربخشی روی محور عمودی نشان داده شد. این نمودار به 4 بخش تقسیم می شود. ناحیه ی 1 با بیشترین امکان و اثر بخشی بهترین ناحیه ی پاسخ و به ترتیب ناحیه ی 2 با امکان پذیری کم ولی اپر بخشی زیاد، ناحیه ی 3 با امکان پذیری زیاد و اثربخشی کم و سرانجام ناحیه 4 با امکان پذیری و اثر بخشی ناچیز می توانند انتخاب های بعدی برای پاسخ مساله باشند.